سفارش تبلیغ
صبا ویژن
افسردگی، برادری را تباه می کند . [امام علی علیه السلام]
قمه‏ زنی سنت یا بدعت؟
درباره



قمه‏ زنی سنت یا بدعت؟

وضعیت من در یاهـو
مهدی مسائلی
امام خمینی(ره):...اگر بناست با اعلام و نشر حکم خدا به مقام و موقعیتمان نزد مقدّس‌نماهای احمق و آخوندهای بی‌سواد صدمه‌ای بخورد، بگذارید هرچه بیشتر بخورد...ما باید سعی کنیم تا حصارهای جهل و خرافه را شکسته تا به سرچشمه زلال اسلام ناب محمدی، صلی الله علیه وآله، برسیم. و امروز غریب‌ترین چیزها در دنیا، همین اسلام است و نجات آن قربانی می‌خواهد و دعا کنید من نیز یکی از قربانی‌های آن گردم.صحیفه نور، ج 21، 2/7/67
آهنگ وبلاگ

مدتی پیش یکی از خوانندگان وبلاگ در قسمت‌ نظرات یکی از پستها به بیان مطالبی پرداخته بود که اگر چه مشابه آن – و شاید بسیار تندتر و غلیظ تر از آن- بارها توسط افرادی دیگر در قسمت نظرات دیگر پستها آمده بود ولیکن این حقیر به علت گرفتاری‌های متعدد، موفق به پاسخ‌گویی آنها نمی‌شدم و چون بیشتر این نظرات حاوی مطالبی غیر واقعی، توهین و حتی فحش های رکیک به اشخاص مختلف بود از تایید آنها نیز معذور بودنم، و این موجب نوعی سوء برداشت توسط بعضی از این آقایان ‌شده بود. از این جهت بر آن شدم که به عنوان نمونه جوابی بر این نظر داده باشم تا شبهه ای باقی نماند. متن و جواب این نظر در اینجا به استحضار مخاطبان وبلاگ می‌رسد:

نقل قول نظر:

با سلام شما اگر عقده و بغض شخصی نسبت به عزاداری سالار شهیدان دارید دیگر چرا از مراجع مایه میگذارید البته بغض شما هم دلیلش معلوم است گذشته از یک سری مسائل ژنتیکی بله معلوم است که شما جایی در دریای خروشان عزاداری ندارید و برای مطرح شدن مطالب ضد عزاداری می نویسید به عنوان جلوگیری از انحرافات میدانید انحراف از کی داخل عزاداری شد از وقتی که یک سری منحرف وارد قضیه انحراف شناسی کربلا شدند که مصداق اتم و اکملش مرتضی مطهری است همان یار شفیق حسینعلی منتظری که برای نقد دیدگاههای او به کتاب کربلا فوق الشبهات نوشته علامه سید جعفر مرتضی عاملی رجوع کنید البته اگر سواد عربی دارید چون کتاب عربی است و بعد از ان غیر از آیت الله العظمی مکارم کدام یک از مراجع به لخت شدن ایراد دارد شما برای مزید اطلاع البته میدانم که خود را به خواب زده اید ولکن برای اتمام حجت به کتاب صراط النجاه ج 9 تالیف فقیه اهل بیت مرحوم ایت الله العظمی تبریزی مراجعه کنید که البته شرمنده این کتاب هم عربی است در پایان حضرت اقا مهدی مسائلی تحریف کرد جعل کرد اهانت کرد آخرش هم یک عدد پراید جایزه برد و یک عدد عمامه شما به دنبال چه چیزی میگردید در ضمن حاضر به مناظره هم هستم والسلام علی من تبع الهدی

وب سایت نظر دهنده: http://www.harimevelayt.blogfa.com/


پاسخ این حقیر:

با سلام

گرچه قصد پاسخ دادن به نظر شما را به خاطر ادبیات خاص بکار برده در آن نداشتم، ولیکن به خاطر آن‌که فکرهای دیگری نکنید. چند تذکر را در جواب خدمت شما عرض می‌نمایم.

1)آنکه مخاطب شما اگرچه کافر و ملحد، طریق بحث و مجادله با او غیر از آن است که توسط شما دنبال می‌شود. از شخصی که مدعی باسوادی و شیعه بودن دارد، بعید است که از سیره اهل‌بیت، علیهم‌السلام، و فرمایش قران کریم در این مورد اطلاعی نداشته باشید. آیا گفته‌های شما می‌تواند مصداق آیه( ادع الی سبیل ربک بالحکمة والموعظة الحسنة وجادلهم بالتی هی احسن) باشد. و یا می‌توان آن را با روش برخورد امام صادق، علیهم‌السلام، با صاحبان اندیشه‌های مختلف مقایسه کرد. گرچه شما ادعای اطلاع از این امور را دارید اما حکایت واقعه‌ای در اینجا خالی از لطف نیست. محمّد بن سِنان‏ از مُفَضَّل بن عُمَر نقل مى‏کند:

پایان روز بود. در «روضه»، میان قبر و منبر رسول خدا - صلى اللَّه علیه و آله - نشسته بودم و درباره‌ی شرافت و فضیلتهاى خدادادى و برترى جایگاه رفیعش که جمهور امّت نسبت به آنها آگاه نبودند، مى‏اندیشیدم.

در این حال بودم که ناگاه ابن ابى‌العوجاء وارد شد و در جایى نشست که مى‏توانستم سخنش را بشنوم. آنگاه یکى از یارانش نزد او رسید و نشست. ابن ابى‌العوجاء لب به سخن گشود و مطالبی کفرامیز بیان کرد.

مفضّل مى‏گوید: [با شنیدن این سخنان ناروا] چنان به خشم و غضب آمدم که عنان از کفم بیرون رفت و [خطاب به او] گفتم: «اى دشمن خدا! در دین خدایت الحاد مى‏ورزى و خداوندى را که به نیکوترین صورت و کاملترین آفرینش پدیدت آورده و تو را تا بدین جا رسانیده، انکار مى‏کنى؟! اگر در درون خویش نیک اندیشه کنى و حس لطیف تو در خطا نیفتد، هر آینه براهین ربوبیّت و آثار صنعت صانع را در وجودت نهفته و نشانه‏ها و دلایل او- جلّ و علا- را در آفرینشت روشن مى‏یابى.

ابن ابی‌العوجاء [پس از شنیدن آهنگ تند سخنان مفضّل‏] گفت: «اى مرد! اگر از متکلمان هستى با تو سخن مى‏گوییم؛ در صورتى که [بر ما چیره شدى و] حق را نزد تو یافتیم، از تو پیروى خواهیم کرد. اما اگر از اینان نیستى هیچ سخن مگوى. اگر از یاران و اصحاب [امام‏] جعفر صادق [- علیه السّلام -‏] هستى، بدان که او با ما این گونه سخن نمى‏گوید و همانند تو با ما مجادله نمى‏کند. او بیش از آنچه تو از ما شنیدى، از ما شنیده، امّا هیچ‌گاه سخن را با فحش و تعدى آلوده ننموده‌است. او همواره در سخنان خود شکیبا، باوقار، اندیشه‏گر و استوار بوده و هیچ زمانى به ستوه نمى‏آمد و خلقش تنگ نمى‏گشت و بر نمى‏آشفت. ابتدا نیک به سخنان ما گوش فرامى‏دهد، مى‏کوشد که دلیل ما را به‌درستى دریابد، ما نیز همه چیز خود را به میان مى‏آوریم. هنگامى که [سخنان ما تمام مى‏شود و] مى‏پنداریم او را محکوم کردیم [و بر او چیره شدیم‏]، ناگاه با سخنى کوتاه و اندک [بر ما غالب مى‏آید،] دلیلمان را مى‏شکند. عذرمان را مى‏برد و ما را تسلیم دلیل خود مى‏کند، به‏گونه‏اى که هیچ پاسخى در جواب دلایلش نمى‏یابیم. حال اگر از یاران اویى تو نیز با ما چون او سخن بگو...

ما که خود را ملحد و کافر نمی‌دانیم. حال شما اگر چنین می‌اندیشید باز هم طریق بحث نحو دیگری است.

2) جدا این تذکر را خدمت شما عرض می‌نمایم که مخالفت با اندیشه ‌ای در موردی خاص، منجر به آن نگردد که حق را ندیده و نگاهی سیاه و سفید به افراد داشته باشید. بگونه‌ای که اگر فردی در موضوعی خاص با شما مخالفت داشت از تمام خدمات و کارهای خوب وی بگذرید و کلا وی را باطل فرض نموده و به توهین به وی بپردازید. گمان نکنم کسانی که شما ادعای پیروی و حرف شنوی از آنها را دارید- همچون آیت الله سید صادق شیرازی و محقق گرامی سید جعفر مرتضی عاملی- این‌گونه مبتذلانه درباره شهید مطهری صحبت کنند.( چنانچه سید جعفر مرتضی در کتابی که از آن نام بردید جز با احترام از این شهید بزرگوار یاد نمی‌کند. [گرچه مطالب وی در این کتاب نیز قابل مناقشه و نقد علمی است] این مژده را هم به شما بدهم که کتاب سید جعفر مرتضی ترجمه شده بود، و جهت دلخوشی شما که فکر می‌کنید ما کتاب عربی بلند نیستیم بخوانیم، آن را خواندم.)

در این اینجا شما را به توجه به این راویت امام رضا علیه السلام فرا می‌خوانم که خطاب به ابن ابی محمود فرمودند: إِنَّ أَدْنَى مَا یُخْرِجُ الرَّجُلَ مِنَ الْإِیمَانِ أَنْ یَقُولَ لِلْحَصَاةِ هَذِهِ نَوَاةٌ ثُمَّ یَدِینَ بِذَلِکَ وَ یَبْرَأَ مِمَّنْ خَالَفَه‏؛ کمترین چیزى که باعث مى‏شود انسان از ایمان بیرون رود این است که: در مورد سنگریزه بگوید این هسته است و سپس بدان معتقد شده و از مخالفین خود تبرّى جوید

3) در مورد لخت شدن کلام ما در این باب بیان فتوا نبود، که شما با نقل فتوای دیگری آن را جواب می‌دهید. فتوای خاص هر مرجعی- اگر حکم نباشد - بر مقلدان خودش حجت است وبس. عرض ما آن است که هر کاری را - اگرچه جایز- نباید در عزاداری انجام داد، مثالی بزنم: علما هیچ گاه نمی گوید کاه و یونجه خوردن حرام است اما مگر شما برای غذا خوردن  کاه و یونجه می‌خورید(قصد وهدف از قضا خوردن لذت بردن و تقویت بدن است نه فقط یک چیزی خوردن)؛ شما می‌گوئید علما لخت شدن را جایز می‌دانند مگر هرکار جایزی را باید درعزاداری انجام داد! هدف از عزاداری چیست؟ این است که ما هر کاری را خواستیم با این نام انجام دهیم و بگوئیم این عزاداری است؟ گویا شما چنان فکر می‌کنید که هر کاری هدفی دارد بجز عزاداری که هدف ندارد؛ نماز هم هدف دارد اما عزاداری هدف ندارد. البته اعتقاد ما همان‌گونه که بیان کردیم بر وهن مذهب بودن و زشتی این‌گونه اعمال است و بر حرمت آن از این جهت تأکید داریم؛ اما فی الجمله اگر این را اعتقاد شخصی ما نیز بدانید؛ باز وجهی برای تبلیغ وتشویق مردم به این امور وجود ندارد همچنان که از فتاویی که به وسیله آنها با ما مخاصمه کنید چنین برداشت می‌شود.

4) فاش باید گفت که هیچ شیعه‌ای، بلکه هیچ مسلمانی، بلکه هیچ انسان آزاده ای، نمی تواند با عزاداری امام حسین(ع) مخالف باشد. چشمی که برای آن حضرت اشک نریزد، یا نخواهد اشک بریزد، و دلی که در ماتم او نسوزد، چشم و دل انسان نیست. آن که با عزاداری امام حسین مخالفت می کند، هر چند نام شیعه یا مسلمان داشته باشد، پیش و بیش از هرچیز، از عمال و اعوان امویان است. باری، کسی در سده اخیر، به مخالفت با اصل عزاداری نپرداخته است. آن چه گفته می شود، اصلاحات در عزاداری است و نه انتقاد از نفس عزاداری. اما عوامفریبان، به عمد، محل نزاع را خلط می کنند و هو می‌اندازند که عده ای با عزاداری مخالفند و می‌خواهند آن را بر اندازند.

متأسفانه این‌گونه برخورد با مخالفان که نشأت گرفته از نوعی انحراف رفتاری به نام تعصب است تقریبا همان برخورد و رفتاری است که وهابیت با مخالفان خویش دارند؛ بگونه‌ای که آنچنان به عقیده خویش دلبسته‌اند که تمام مسلمانان دیگر را کافر و بی دین می‌دانند. و از این جهت آنچه موجب شده اندیشه‌های انحرافی وهابیت بیش هر زمان دیگری امروز خطر ساز باشد مخلوط شدن آن با این نوع سوء رفتار است که تعصب نام دارد. پس اگر بنا به برائت و فاصله گرفتن از این گروه است باید از هردو انحراف(انحراف عقیدتی و انحراف رفتاری) برائت جست.[1]

5) در نوشته شما مطالب نادرست و تهمتهایی نسبت به این حقیر وجود داشت که در جواب شما فقط این کلام امام صادق علیه‌السلام را متذکر می‌شوم که فرمودند: اگر تو راست مى‏گویى از خدا مى‏خواهم که مرا ببخشد، و اگر دروغ مى‏گویى از خدا مى‏خواهم که تو را ببخشد.

هرچند هنوز نسبت به جوابی که به نظر شما داده‌ام دچار تردیدم. توجه به این مطلب را نیز ضروری می‌دانم منتظر پاسخی به جوابم نیستم. همچنان‌که مناظره با شما را با ادبیات و استدلالاتی که نوشته شما داشت غیرمفید و بی نتیجه می‌دانم و از این جهت آن را رد می‌نمایم.



[1]. نکته دیگر در اینجا آنکه اشخاص متعصب و پرخاشگر اگر در شمار عوام باشند، اخلاقشان براحتی قابل تشخیص است، اما اگر در زمره دانشوران باشند، شخصیتشان در پس دانششان پنهان می‌ماند. مثلا اگر فرد پرخاشگر با کسی دعوا کند، گریبان می‌گیرد و ناسزا می‌گوید، اما آنکه دانشور است، بدین سادگی روحیه پرخاشگرانه‌اش را افشا نمی‌کند. پرخاشگری و تعصب او با فحش و یقه گرفتن نیست، بلکه با طرد و تفسیق و متهم کردن ناهمفکرانش است و، البته، برای آن هزار و یک دلیل علمی می‌آورد و باز هم روحیه پرخاشگرانه‌اش برای همگان افشا نمی شود. رک: محمد اسفندیاری، همه ما برادریم، ص100


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مهدی مسائلی 89/9/13:: 8:24 عصر     |     () نظر